یار دل

دردو دل

یار دل

دردو دل

می خواهم بروم...

باید بروم! ماندن را نمی خواهم...

نمی خواهم به لحظاتی برگردم که بی صدا سوختم و اشک تنها پناه و همدمم بود...

نمی خواهم به دنیای حسرت های همیشگی باز گردم...

نبودنم برای شما دردی است فراموش شدنی ولی بودن برای من دردی است همیشگی...

رهایم کنید از همه بیزارم! می خواهم یک شب آرام بخوابم...

آسمان شب های من مدت هاست که تاریک و بی ستاره است...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد